نقش رهنمودهای امام خمینی در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::مقالات
::حجاب و عفاف در آثارشعرا و نویسندگان
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي
::مسألة شرّ در نگاه فلسفي امام سجّاد ( ع )
::پیامبر ( ص ) و عدالت اجتماعی
::پیامدهای تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور آموزشی زنان
::سیره عملی پیامبر (ص) در اخوّت اسلامی
::ادبیّات میراث دار ارزش های اخلاقی و اجتماعی
::گلایه ها و شِکوه های ملّا محمّد تقی ناهیدی
::نقش رهنمودهای امام خمینی (ره) در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد
::انسان در منابع اصيل اسلامي ( قرآن و حديث )
::داستان شراره های گل
::ابوتراب جلی
::اسراف و تبذیر از منظر امام علی (ع)
::اصطلاحات قرآنی در ارتباط با الگوی مصرف
::اصلاح الگوی مصرف در بیان شاعران
::اقتصاد سالم از دیدگاه قران و ائمه اطهار
::الگوهاي رفتاري و اخلاقي از ديدگاه قرآن و پيامبر (ص)1
::امام علی(ع)، دشمن شناسی و دشمن ستیزی
::امنیت پایدار و آرامش روانی جامعه در قرآن
::اندیشه شیعی و جهانی شدن حکومت اسلامی
::تسبیح موجودات در نهج البلاغه
::اندیشه های اجتماعی و انسانی در شعر هوشنگ ابتهاج و قیصر امین پور
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::تأثیر قرآن و احادیث در دیوان شهریار
::عرفان سعدی در بوستان
::بحر طویلی در ترغیب و ترویج فرهنگ وقف در بین اقشار جامعه
::خرافه شويي در آثار استاد مطهّری
::معناشناسی «فتنه» در قرآن
::ديدگاه قرآن به نقش زن در جامعه و تاريخ
::تأثير قرآن در سلوک فردی و اجتماعی
::تأثير قرآن بر شعر تعليم
::جایگاه پیامبر اعظم (ص) در ادبیّات معاصر فارسی
::سیره ی حکومتی و سیاسی پيامبر اعظم (ص)
::اندرزهای حکیمانه ی رودکی
::اقدامات امیرکبیر در صنعتی کردن ایران و مبارزه با استعمار اقتصادی
::الگوبرداری نسل جوان از قرآن و سیرۀ معصومین
::داستان کوتاه و روی کرد نویسندگان زن شهرستان دزفول به آن
::نقش و موقعیّت زن در سیرة نظری و عملی پیامبر اعظم ( ص )
::نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه
::انفاق و روزی حلال در قرآن و احادیث
::تبیین توان مندیها، فرصت ها و تهدیدات آموزش عالی در توسعه ی فرهنگی ـ اجتماعی ایران و کشورهای منطقه
::ائمّۀ اطهار تجلّی بهترین الگوی مصرف
::حمایت های حاج ملّاعلی کنی از فقرا و ایتام
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی
::عوامل همگرا و واگرا در اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی
::خشونت خانوادگي، زمينه، عوامل و راهكارها
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::تربيت اجتماعي در سيرة معصومين ( ع )
::زنان نامدار شیعة عصر رضوی ( ع )
::نقش پیامبر ( ص ) در پیدایش نهضت آزاد اندیشی
::مدنیّت و مفهوم آن از دیدگاه پیامبر اسلام ( ص )
::جانبازان شیمیایی
::چشم انداز زن ایرانی و پژوهش در قرن بیست و یکم
::سیره ی فرهنگی و اجتماعی امام رضا (ع)
::عشق و محبّت از ديدگاه عرفای معاصر
::نامه ای به امام رضا (ع)
::نوآوری قرآن کریم در موضوع عصمت پیامبران و مقایسه ی آن با تورات
::بررسی جریان داستان کوتاه پس از انقلاب
::علی بن مهزیار اهوازی و ارتباط او با امامان هم عصرش
::شب عاشورا
::آزادگی و ساده زیستی در زندگی شهید مدرّس
::حقوق اجتماعی زنان از منظر قرآن
::تشويق به انديشمندي و تبيين آزادي بيان در چهار چوب قانون
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزشمند در نهضت آزادانديشي
::انتظار و نشانه هاي ظهور
::جهاني شدن و ظهور
::ورزش از دیدگاه قرآن و احادیث و جایگاه فعلی آن در
::جایگاه زن در سیره و کلام پیامبر اعظم ( ص )
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران
::مستندات قرآنی و روایی انسجام اسلامی و برائت از مشرکین
::نقش زبان و ادبيات فارسي در اتّحاد ملّي و انسجام اسلامي
::وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و ﺷﺄن نزول و نقش آیات در انسجام اسلامی
::زبان فارسی و وحدت ملّی و انسجام اسلامی
::زبان و ادب فارسي، سند هويّت ملّي
::بررسي حقوق زنان در اسلام و كشورهاي صنعت
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::سیره و سلوک امام علی (ع) در برخورد با مخالفان
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه
::قرآن و عترت (ع) و فمینیسم
::نماز در آثار نثر عرفانی ایران
::گزیده ی چند داستان کوتاه، خاطره، نمایش نامه و فیلم نامه از دفاع مقدّ
::عشق و انديشه ي امين پور در « بي بال پريدن »
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::مباني فقهي ـ حقوقي مرتبط با مسايل اقتصادي، اشتغال و استقلال مالي زنان
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::نقش اخلاق اسلامی در تعاملات اجتماع
::وحدت امّت اسلامی از نظر امام سجّاد (ع) و ارتباط آن با دیدگاه محقّقان دین در عصر حاض
::فرهنگ ايراني
::اندیشه های میرزای نائینی در کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه
::تجلّی قرآن در آینه ی اشعار استاد بهزاد
::شیوه های الگوبرداری نسل جوان از سیره علمی و عملی عالمان دین
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::مصادیق نوآوری و شکوفایی از منظر قرآن کریم
::نقش زن در تحکیم خانواده با تکیه به رفتار حضرت فاطمه (س) در زندگی خانوادگی و نمونه ای از اشعار فارس
::نوآوری در راهکارهای تبلیغی مباحث مهدویّت در جامعه و جهان معاصر
::شناخت توسعة فرهنگي از نگاه امام علي (ع) در نهج البلاغ
::امام حسين (ع) احياگر سياست پيامبر (ص
::مفاهيم اجتماعي در شعر معاصر و كهن
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نماز و نیایش
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهادی
::بررسی علل شیوع ضدّ ارزش ها از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه
::قرآن و بهداشت تن و روان
::نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)
::مضامین قرآن در دیوان صباحی بیدگلی
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::دیدگاه حضرت علی (ع) در تفسیر قرآن
::بازتاب مسایل اجتماعی در اشعار شاعر معاصر ابوتراب جل
::حضرت فاطمه (س) و حضرت زينب (س) بهترین الگوی زنان جهان
::کرامت و عزّت انسانی، سعادت و کمال در نهج البلاغه
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهاد
::نقش تعلیم و تربیتی شادی در انسان از دیدگاه قرآ
::رباعی
::سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
::پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
::نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
::همسر آزاري و خشونت خانواده
::« عدالت و ارزش‏هاي انساني در عصر جهاني شدن »
::مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
::کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
::« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
::زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
::ویژگی های بارز شهید ثالث
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
::کتاب ها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: زهرا خلفی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 65
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 70
بازدید ماه : 1430
بازدید کل : 110769
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من زهرا خلفی خوش آمديد .لطفا جهت ترویج هرچه بهتر دین مبین اسلام و آشنایی جوانان عزیز میهن اسلامی با قرآن و اهل بیت و همچنین کتاب و مقالات چاپ شده این وبلاگ را به دوستان خود معرفی کنید.همچنین برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد .


نقش رهنمودهای امام خمینی در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد

 

        باسمه تعالی

نقش رهنمودهای امام خمینی در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد، شعارها و خاطرات

 

مقدّمه :

مرور بر فرازهایی از سخنان و پیامهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی «ره» در بیان تأثیر فرهنگ عاشورا و پیوند دو نهضت محرّم سال 61 هـ .ق در کربلا و 1383 هجری قمری در ایران، کوتاه ترین، گویاترین و مقرون به صواب ترین مسیری است که می توان برای تبیین این حقیقت در پیش گرفت و شاید تابلویی زیباتر و برجسته تر از جملات زیر نتواند به ترسیم این واقعیت ناب بنشیند. پس با هم مروری می کنیم بر این جملات :

« نهضت دوازده محرّم و پانزده خرداد در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدّس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرّک و فداکاری، روزگار را بر
ستم کاران و خائنان سیاه نمودند و ملّت بزرگ را چنان هشیار و متحرّک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود و حوزه های علمیّه و دانشگاه و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالت خواهی و از اسلام و مذهب مقدّس درآورد.»

«ملّت عظیم الشأن در سالروز شوم این فاجعه انفجارآمیزی که مصادف با پانزده خرداد 42 بود با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد، اگر عاشورا گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می شد. واقعه عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 42 از آن تا قیام عالمی بقیة الله ارواحنالمقدمه الفداء در هر مقطع انقلاب ساز است».

«آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند، و در پانزده خرداد 42 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دست ستم شاهی خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش بجا گذاشتند که ملّت عظیم الشأن ایران بحمدالله تعالی با قدرت و پیروزی بر گور آتش بار آنان لعنت می فرستد».

«این خون سیّدالشهدا هست که خونهای همه ملّتهای اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان می آورد و برای اسلام، برای حفظ مقاصد اسلامی مهیّا می کند، در این امر سستی نباید کرد».

«شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود پانزده خرداد پیش می آمد. هیچ قدرتی نمی توانست پانزده خرداد را آن طور کند، مگر قدرت خون سیّدالشهداء، و هیچ قدرتی
نمی تواند این ملّتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیده اند، این توطئه ها را خنثی کند الّا همین مجالس عزا».

«حجّت ما بر این مبارزه ای که بین مسلمین و بین این دستگاه فاسد است، حجّت ما در جواز و لزوم این عمل ... عمل سیّدالشهداء (ع) است. حجّتمان بر این است که اگر چنانچه این مبارزه را ادامه بدهیم و صدهزار نفر از ما کشته بشود برای رفع ظلم اینها و برای اینکه دست آنها را از این مملکت اسلامی کوتاه کنیم، ارزش دارد. حجّتمان هم کار حضرت امیر (ع) و سیّدالشهداء (ع) است».

«ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور کنید. شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت کردند که آنچه امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگوار ما، حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرّم را پشت سر گذاشته اند. و در راه دین خدا، یک چنان مصائبی را تحمّل کرده اند. شما امروز چه می گویید؟ از چه می ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادّعای پیروی از حضرت امیر (ع) و امام حسین (ع) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکمه خود را ببازند».

«کسی که برای خدا کار می کند شکست در آن نیست ولو کشته بشویم شکست نداریم. حضرت سیّدالشهداء هم کشته شد لکن شکست خورد؟ الان بیرق او بلند است و یزیدی تو کار نیست».

«امام مسلمین به ما آموخت در حالی که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جابرانه می کند، در مقابل او اگر چه قوای شما ناهماهنگ باشد به پا خیزید و استنکار کنید، اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید».

«مگر خون ما رنگین تر از خون سیّدالشهداء است ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان بدهیم؟ آن هم در ماجرای دفع سلطان جائری که می گفت مسلمانم، مسلمانی یزید هم مثل مسلمانی شاه بود، اگر بهتر نبود بدتر نبود. لکن چون با ملّت این طور می کرد و مردی بود متعدّی و ظالم و ملّت را می خواست زیر بار اطاعت خودش
بی جهت ببرد، سیّدالشهداء لازم دید که سلطان جائر را سراغش برود ولو اینکه جان بدهد».

«ماه محرّم ... ماهی که به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت. ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت».

«محرّم ماهی است که ... به اثبات رسانده است که در طول تاریخ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است».

«ماه محرّم برای مذهب تشیّع ماهی است که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست آمده است».

«محرّم ماه نهضت بزرگ سیّد شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد  و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملّت ما تا آخر دهر».

«ماه محرّم، ماهی است که مردم آماده اند برای شنیدن مطالب حق».

«ماه محرّم، ماه شکست قدرتهای یزیدی و حیله های شیطانی است».

این چنین بود که قیام تاریخ ساز پانزده خرداد سامان گرفت، به بار نشست، ثمره اش فراگیر شد و همچنان راه گم کردگان را راهنما و ظلم ستیزان و عدالت خواهان را طلایه دار است. 1

امام با توجّه به شرایط خرداد 1342 تصمیم گرفتند که حداکثر بهره برداری را از حلول محرّم و در جهت اهداف انقلابی شان انجام دهند. به همین دلیل ضمن تشکیل چند جلسه با علماء و مراجع، تصمیمات مشترکی گرفتند و شخصاً نیز اعلامیّه ای صادر کردند.

«پیام به وعاظ، گویندگان دینی و هیأتهای مذهبی در مورد وظایف آنها در قبال تبلیغات رژیم در آستانۀ محرّم 83 (5/3/1342) :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

به عموم حضرات مبلّغین محترم و خطبای معظم ـ کثرالله امثالهم ـ و عموم هیئات محترم، عزاداران سیّد مظلومان ـ علیه الصّلوة والسّلام ـ محترماً معروض می دارد، در این ایّام که دستگاه جبّار از خوف آن که مبادا در منابر و مجامع مسلمین، شرح مظالم و اعمال خلاف انسانی و ضد دینی و وطنی آنها داده شود، دست به رسوایی دیگری زده و درصدد گرفتن التزام و تعهّد از مبلّغین محترم و سران هیئات عزادار است که از مظالم دم نزنند، و دستگاه جبّار را به خودسری واگذارند.

لازم است تذکّر دهم که این التزامات علاوه بر آن که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند. عجب است که دستگاه بی پروا ادّعا دارد که قاطبۀ ملّت با اوست و از پشتیبانی اکثریّت قاطع برخوردار است، با این وصف در تمام شهرستانها، قراء و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملّت، خفقان ایجاد می کند. اگر این ادّعا صحیح است، ملّت را این چند روز به حال خود واگذارند تا از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت شش میلیونی به همۀ ملل جهان ظاهر، والّا اشاعۀ اکاذیب برای تشویق افکار عامّه برخلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقیب است.

حضرات مبلّغین عظام، هیئات محترم و سران دسته های عزادار متذکر شوند که لازم است فریضۀ دینی خود را در این ایّام در اجتماعات مسلمین ادا کنند و از سیّد مظلومان، فداکاری در راه احیای شریعت را فرا گیرند و از توهّم چند روز حبس و زجر نترسند «لاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین».

آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنی امیّه نیست. دستگاه جبّار با تمام قوا به اسرائیل و عمّال آنها (فرقۀ ضالّه و مضلّه) همراهی می کند، دستگاه تبلیغات را به دست آنها سپرده، و در دربار، دست آنها باز است، در ارتش و فرهنگ و سایر وزارتخانه ها برای آنها جا باز نموده و شغلهای حسّاس به آنها داده اند. خطر اسرائیل و عمّال آن را به مردم تذکّر دهید. در نوحه های سینه زنی از مصیبت های وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت یادآور شوید. از فرستادن و تجهیز دولت خائن، چند هزار نفر دشمن اسلام و ملّت و وطن را به لندن، برای شرکت در محفل ضدّ اسلامی و ملّی، اظهار تنفر کنید.

سکوت در این ایّام تأیید دستگاه جبّار و کمک به دشمنان اسلام است، از عواقب این امر بترسید. از سخط خدای تعالی بهراسید. اگر به واسطۀ سکوت شماها به اسلام لطمه ای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملّت مسلمان مسؤول هستید «اذا اظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنه الله» از تساوی حقوق اظهار تنفر کنید و از دخالت زنها در اجتماعی که مستلزم مفاسد بی شمار است، ابراز انزجار و دین خدا را یاری کنید و بدانید «ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» از اخافه و ارعاب سازمانها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید، آنها نیز مثل شما ملزم و مجبورند و بسیاری از آنها با شما همراه و از دستگاه بیزارند.

والسّلام علیکم و علی من اتبع الهدی

       روح الله الموسوی الخمینی»

 

تحلیل این اعلامیّه نشان می دهد که امام (ره) برای خنثی کردن خط تبلیغی و توطئۀ رژیم، مطالب اساسی را که گویندگان باید مورد بحث قرار دهند، در قالب جملات کوتاهی تعیین کردند.

این اعلامیّه چهار محور اصلی را شامل می شود :

1-     افشای ماهیّت رژیم اهداف و برنامه هایش همچنین مشابهت آن با دستگاه بنی امیّه.

2-     تبیین سلطۀ امریکا، همکاری ویژه با اسرائیل، نفوذ فرقۀ بهائیّت در امور مهمّ کشور و خطرات ناشی از آنها.

3-     تشویق مردم به حضور فعّال در صحنه های سیاسی و نهراسیدن از تهدیدات رژیم.

4-     حرام بودن سکوت در مقابل دستگاه جبّار و بدعتهای آن.

اگر چه امام به خوبی می دانستند که درگیری با رژیم عواقب بسیار بدی را دربر خواهد داشت، امّا ضرورت آگاهی و ایجاد انگیزه در آنها ایجاب می کرد تا با صراحت نظراتشان را بیان کنند.

با فرارسیدن ماه محرّم 83 هجری قمری امام خمینی (ره) یکی از بنیانهای مکتب انقلاب خویش را پی نهاد و کلاس سراسری انقلاب را افتتاح کرد و در اعلامیّه ای، وعاظ و اهل منبر را که با مردم کشور از دورترین روستاهای مرزی تا مرکز تهران در تماسند برای نشر فرهنگ انقلاب آماده ساخت و از آنان خواست تا همراه ذکر مصیبتهای قرون گذشتۀ دین و مردان دین، از مصیبتهای امروز دین و مردان دین سخن گویند و «موضع حسین» و «موضع یزیدی» زمان حاضر را نیز بشناسانند.

پلاکاردهای بسیاری به وسیلۀ راهپیمایان و گروهها فراهم گشته و حمل می شد. بر روی آنها عبارات مختلفی به چشم می خورد :

«جهان به نور آیت الله خمینی زنده است.

زیر بار ننگ نروید.

اگر دین ندارید در دنیا آزاد باشید.

خواسته های مراجع خواسته های مردم است ... »

بعضی از شعارهای راهپیمایی نیز چنین بودند :

 

قم شده کربلا

 

هر روزش عاشورا

فیضیه قتلگاه

 

خون جگر علما

واویـــــلاه

 

واویـــــلاه

عمّال اسراییلی رسوا،

 

کشتند در قم بی پناهان را

شد موج خون برپا

شد موج خون برپا


 

موسم یاری مولاناالخمینی

 

ای شیعیان! برپا کنید شور حسینی

خمینی، خمینی، تو زادۀ حسینی

 

جان را به کف بنهاده ای در راه قرآن

خمینی بت شکن، ملّت طرفدار تو

 

می رود، می رود، دشمن خونخوار تو

خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو

 

بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو

مرگ بر شاه

مرگ بر دیکتاتور»

در بخشی از گزارشهای ساواک نیز دربارۀ شعارهای راهپیمایان این عبارات به چشم می خورد :

گفت عزیز فاطمه

 

نیست ز مرگ واهمه

تا به تنم توان بود

 

زیر ستم نمی روم

ننگ و حیات و ذلّتش

 

عزّت و مرگ و لذّتش

«من ز یزید بی پدر

 

ظلم و ستم نمی کشم

شد ساحت فیضیه عاشورا

 

در روز قتل زادۀ زهرا

در تربت اعلی

 

شد موج خون برپا

عمّال اسراییلی رسوا

 

کشتند از کین بی پناهان را

در تربت اعلی

 

شد موج خون برپا» 2

 

 

 

 

 

 

 

در راه ساختن عاشورای دیگر

قائد بزرگ بی اعتنا به این گونه تهدیدهای ابلهانه و فاشیست مآبانه به رسالت مقدّس خویش در جهت بیدار ساختن و آگاه کردن توده ها و بسیج هر چه بیشتر آنان به مبارزه علیه «انقلاب سفید» ! وارده از آمریکا و رژیم دست نشانده ی «C.I.A» ادامه می داد و مشعل انقلاب و نهضت رهائی بخش را شعله ورتر و فروزان تر می ساخت.

فرارسیدن ماه محرّم 1383 هـ ق، ماه انقلاب سرور آزادگان و رهبر انقلابیّون راستین حضرت امام حسین بن علی (ع) فرصت دیگری بود که قائد بزرگ نهضت مقدّس خویش را ـ که در حقیقت دنباله ی نهضت حسین و ادامه دهنده ی راه حسین است ـ بیش از پیش اوج و نضج بخشد، شورش به پا کند، عاشورای دیگر بسازد و مراسم ایّام عاشورا را از صرف سوگواری، سینه زنی، زنجیر زنی فراتر برده به مسیر انقلاب حسین رهنمون گردد.

رهنامه ی انقلاب حسینی

همزمان با فرا رسیدن محرّم 1383 رهنمود نامه ی انقلابی و سازنده ی قائد بزرگ خطاب به گویندگان اسلامی و سران هیئت های عزاداری در سراسر ایران پخش گردید.

این رهنمود نامه که در حقیقت زنده کننده ی مکتب انقلابی حسین و عاشورای حسینی بود در شرایطی انتشار یافت که رژیم شاه در سراسر کشور دست به سانسور شدیدی زده می کوشید که از گویندگان و سران هیئات التزام بگیرد در ایّام عاشورا از مبارزه با یزید دوران و خون ریزیهای او دم نزنند، شورش و انقلاب به پا نکنند، عاشورای دیگری نسازند و به جای برافراشتن درفش سرخ و خونین حسینی پرچم سیاه دودمان اموی و عبّاسی و پهلوی را آویزان کنند! و به اسم حسین و به نام اظهار تنفر و انزجار از یزید به انقلاب یزید و انقلاب سفید سر بسپرند و دعاگوی یزید تاجدار قرن باشند!. شهربانی کلّ کشور در طی اعلامیّه به مناسبت فرا رسیدن ماه محرّم چنین می گفت :

«4- انجام مراسم سوگواری مشروع که با موازین مقدّس اسلام تطبیق نماید با رعایت نظم و ترتیب کامل انجام خواهد گردید لیکن اعمال و تظاهراتی که شرع مقدّس نیز آنها را تجویز نفرموده است به کلّی ممنوع به مأمورین انتظامی دستور جلوگیری داده شده».

«5- از عموم شیعیان و اهالی محترم پایتخت انتظار می رود که با رعایت کامل نظم و ترتیب طبق دستور شرع مقدّس احترام شعائر مذهبی را حفظ و مراسم سوگواری را با نظم کامل انجام دهند. خدای ناخواسته اگر اشخاصی مراسم مذهبی را وسیله اغراض شخصی قرار دهند شدیداً مجازات خواهند شد».

در مقابل این اعلامیّه ی ننگین که از مردم مسلمان «سوگواری مشروع»! می خواست یعنی سوگواری که به تاج و تخت شاه و منافع امپریالیسم انگلیس و آمریکا زیانی نرساند! رهنمود نامه ی قائد بزرگ، ملّت اسلام را به راه  حسین فرا می خواند. این رهنمود نامه همان پیام خونین حضرت حسین (ع) بود که از کربلا به دست حضرت زینب و حضرت امام سجّاد (ع) شهر به شهر و دیار به دیار به توده های محروم و تحت ستم رسانیده شد و در طول ادوار، شورشها به پا کرد، انقلابها آفرید، مشعلها افراشت و پس از دوران زندانی شدن در زیر گرد و خاک تیره و سیاهی که کاروان غارتگر استعمار و ارتجاع به پا کرده بود به دست قائد بزرگ بار دیگر سر برآورد، شورش راستین به پا کرد، انقلاب آفرید و عاشورائی دیگر ساخت.

در این رهنمود نامه ی انقلابی، آنچه بیش از هر موضوع دیگر در خور اهمیّت است و نقش سازنده و پر ارج قائد بزرگ را در ساختن عاشورای 83 به تجدید عاشورای حسینی به خوبی مبیّن می سازد، دعوت از گویندگان اسلامی و سران هیئت های عزاداری می باشد به این نکته های اساسی و حساس :

1- «مصیبت های وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت را یادآور شوید». یعنی به جای تنها لعن و نفرت و اظهار انزجار نسبت به یزید مرده ی دودمان اموی علیه یزید زنده ی دودمان پهلوی قیام کنید، یعنی با نوحه سرائیها و شعارهای انقلابی برای کشتگان مدرسه ی فیضیه و شهیدان عزیز روحانیّت و با بازگو ساختن جنایات شاه، عاشورای دیگری بسازید، یعنی به جای تنها سینه زدن و زنجیر زدن برای حسین، به یاری حسین بشتابید، به ندای جان سوز و روح ساز حسین که مدد می طلبید لبیک گوئید و حسین عصر را یاری بخشید.

2- «خطر اسرائیل و عمّال آن را به مردم تذکّر دهید».

3- «خطر، امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنی امیّه نیست»!.

برای درک اهمیّت این سه موضوعی که قائد بزرگ روی آن انگشت گذاشته، کافی است که فقط واکنش رژیم و دستگاه جاسوسی شاه را در قبال آن مورد بررسی قرار دهیم : رژیم پلیسی شاه پس از آن که نتوانست با تهدید و تطمیع، گویندگان اسلامی و پیروان راستین راه خمینی را از حملۀ تبلیغاتی علیه هیئت حاکمه و افشاگری و روشنگری باز دارد، به ناچار با آنان وارد مذاکره شد که اقلّاً از بازگو ساختن این سه موضوع خودداری ورزند و دیگر هرچه
می خواهند بگویند!

عاشورای 1383

قیام حسینی علیه یزید تاجدار دوران

به دنبال صدور اعلامیّه ی قائد بزرگ خطاب به گویندگان مذهبی و سران هیئت ها محافل و مجالس عزاداری سیّدالشهداء (ع) به راه صحیح و مسیر اصلیش باز گردید و جلوه ی انقلابی به خود گرفت. حرکت، خروش و شور و انقلاب حسینی در توده های محروم و ستمدیده ی ایران پدیدار گردید. اکثریت قریب به اتفاق گویندگان اسلامی از مرکز تا شهر و ده و روستا در منابر به روشنگری و افشاگری پرداخته علیه اعمال خیانت بار رژیم شاه و نقشه های استعماری و دراز مدّت او علیه اسلام و ایران سخن می راندند، خطرات روز افزون صهیونیسم را بازگو می ساختند، با بررسی جنایات پادشاهان گذشته و فرعون ها، ماهیت شاه را نشان می دادند. هدف و انگیزۀ قهرمان کربلا از نهضت و قیام و حقایقی از مکتب خونین تشیّع و رسالتی را که در طول تاریخ بر عهده ی پیروان آل محمّد است برای مردم تشریح می نمودند. اگر یک سخنگوی روحانی در انجام وظایف خویش و عمل به راهنمائیهای قائد بزرگ کوتاهی
می ورزید و از بازگو کردن خیانتهای رژیم و افشاگری و روشنگری در منابر خودداری می کرد توده های بیدار و به پا خاسته و روحانیان مبارز به سراغ او رفته با گفتگو و توجّه دادن او به رسالت و مسئولیّتهای سنگینی که به عهده دارد او را وادار می کردند که به وظیفه ی خود عمل نماید.

هیئت های عزاداری به نوبه ی خود در نوحه ها و اشعارشان به مسایل سیاسی روز پرداخته مصیبت هائی را که بر حوزه ی قم و روحانیان وارد آمده بیان می کردند، پشتیبانی و وفاداری خود را نسبت به پیشوای بزرگ اسلام اعلام می داشتند و از اسرائیل و عمّال آن اظهار تنفر می نمودند. برای اوّلین بار بود که در دسته های عزاداری علیه اسرائیل شعار داده می شد چنانکه برای اوّلین بار بود که در مراسم عزاداری برای سیّدالشهداء حرکت و خروش و حمله و عصیان علیه یزید تاجدار زمان به وقوع می پیوست.

از جمله شعارهائیکه در نوحه های محرّم 83 به گوش می رسید شعارهای زیر بود :

 

قم شده کربلا

 

هر روزش عاشورا

فیضیه قتلگاه

 

خون جگر علما

واویـــــلاه

واویـــــلاه

 

واویـــــلاه

واویـــــلاه

عمّال اسراییلی رسوا،

 

کشتند در قم بی پناهان را

شد موج خون برپا

شد موج خون برپا


 

شد موسم یاری مولاناالخمینی

 

ای شیعیان! برپا کنید شور حسینی

خمینی، خمینی، تو زادۀ حسینی

 

جان را به کف بنهاده ای در راه قرآن

 

تظاهرات تاریخی یازدهم محرّم/83

یازدهم محرّم هنوز ساعت 8 صبح را اعلام نکرده بود که مسجد شاه آکنده از جمعیّت گردید و دنباله ی جمعیّت تا قسمتهائی از بازارهای اطراف مسجد کشیده شد. تظاهرات آغاز گردید. شعارهای روز پیش :

خمینی، خمینی . . .

خمینی بت شکن . . .

خمینی تو فرزند حسینی . . . و . . .

دانشگاهی و بازاری به هم پیوستند

با پیوستن  هزاران دانشجو به ده ها هزار توده ی انقلابی تظاهرات شور و هیجان تازه و پر فروغی به خود گرفت، فریاد خمینی بت شکن ... هرچه محکم تر، رساتر و پرشورتر به آسمان بلند شد، مشت گره خورده ی دانشجو و پیشه ور جنوب تهران با هم به حرکت درآمد، قلب گرم آنان، به فرمان رهبر کبیر ملّت به تپش درآمد. در آن روز گرم و پر حرارت 14 خرداد، دانشجو و پیشه ور و کارگر در مقابل درب دانشگاه با هم پیمان بستند که در راه قائد بزرگ تا آخرین نفس از پای ننشینند و از مبارزه باز نایستند و پرچم انقلاب خمینی را هماره در آسمان ایران در اهتزاز نگهدارند و در صف واحد و متشکّل راه خمینی را دنبال کنند و برای او و در راه او از هیچ فداکاری دریغ نورزند.

نخست فلسفه شاه دین حسین این است

                                       که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است

 

 

 

دستگیری قائد و قیام اسلامی 15 خرداد

وای بر آن تند باد نیمۀ خرداد

                                       کانهمه سرو بلند را ز بن افکند

مویه بر آن کشتگان دشت ورامین

                                       سجده بر آن مردمان پاک خردمند

شب 12 محرّم 1383 مطابق 15 خرداد 42 حمله ی وحشیانه و فاشیستی رژیم شاه به سنگر روحانیّت آغاز گردید. آدم دزدان سازمان سلب امنیّت در مرکز و بسیاری از شهرستانها دست به آدم ربائی زده روحانیان مبارز، گویندگان اسلامی و پیروان راستین راه خمینی را هر جا که یافتند دستگیر ساخته به زندانها گسیل داشتند. ماشین های ساواک تهران سر تمام میدانها و خیابانهای تهران متوقّف بود و مأمورین ساواک و شهربانی گویندگان مذهبی و روحانیان مبارز را که جهت انجام برنامۀ وعظ و ارشاد در رفت و آمد بودند یکی پس از دیگری دستگیر و سوار ماشینها می ساختند و آن گاه که ماشین پر می شد به زندان شهربانی گسیل می داشتند و برخی از روحانیان را که در مسیر نیافته بودند تحت تعقیب قرار داده برای دستگیری آنان به منازلشان یورش بردند، دیری نپائید که زندان شهربانی تهران از صدها نفر روحانی آکنده شد به طوری که دیگر جائی برای خوابیدن و دراز کشیدن نبود.

تجاوز به مقام قیادت

عقربه ی ساعت، 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد را اعلام می کرد. سیاهی دلگیر شب رو به پایان می رفت و روزنه هائی از طلیعه ی نور نقره فام صبحگاهی در دوردست ترین دیدگاه افق به چشم می خورد که قلب آگاه و چشم بیدار زنده دلانی را که چشم به راه روز و روشنائی دارند و عشق سپیده دمان در دلشان ریشه کرده است روشن می ساخت.

کامیونهای نظامی در بیرون شهر قم متوقّف شدند. صدها کماندو، چترباز و سرباز گارد که تا دندان به
اسلحه های گرم و سرد مجهّز بودند  پیاده شده وارد قم گردیدند و در حالی که تلاش می کردند از هر گونه حرکتی که سکوت شب را شکسته وجود آنان را در قم منعکس سازد خودداری کنند به سوی خانه ی امام خمینی حرکت کردند. از سر کوچه تا درب منزل ایشان را که بیش از صد متر می باشد تحت کنترل قرار داده درب هر خانه ای سربازی گماردند. در اطراف منزل و باغ اناری که پشت منزل امام خمینی قرار داشت سنگر گرفته برای مقابله با هر گونه حادثه ی پیش بینی نشده آماده شدند. ده ها کماندو و چترباز مسلّح، یکباره از بام و دیوار به خانه ی قائد بزرگ اسلام یورش برده در ظرف یک چشم به هم زدن سراسر حیاط، اتاقها، زیرزمینی، پشت بام و همه جا را گردش و اشغال نمودند ولی امام خمینی را نیافتند. دلهره و وحشتی که سراپایشان را فرا گرفته بود چندین برابر شد. ترس و اضطراب بی اندازه در صدای لرزان و قیافه پریشان آنان به خوبی مشاهده می گردید. گمان برده بودند  که حتماً قائد بزرگ در داخل خانه دارای پناهگاه مستحکمی است که از طرف افراد مسلّح محافظت می شود! و هر لحظه منتظر بودند که رگبار مسلسل محافظین خمینی آنان را به خاک و خون بکشد!. آن گاه که از یافتن ایشان ناامید شدند به چند نفر کارکنانی که روزها از حضّار و میهمانان امام خمینی پذیرائی کرده و شبها همان جا می خوابیدند حمله کردند و از آنان می خواستند که پناهگاه خمینی را نشان دهند و در همان حال می کوشیدند که نگذارند صدای شیون، زاری و ضجّه ی آنان بلند شود که موجب آگاهی همسایگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنیّت شهر گردد! آن اشخاص بی گناه با تمام قوا در زیر شکنجه ی دژخیمان شاه مقاومت می کردند و از نشان دادن جایگاه قائد بزرگ خودداری می ورزیدند.

امام خمینی از اوّل محرّم که در حیاط منزل ایشان چادر زده بودند شبها را در منزل فرزندش آقای حاج آقا مصطفی که مقابل منزل ایشان بود، استراحت می کرد. در آن ساعت شب تازه برای نماز شب از خواب برخاسته بود که سر و صدای ناهنجار و غیرعادی، ایشان را متوجّه یورش دژخیمان شاه ساخت فوراً از جا برخاست و حاج آقا مصطفی را که در حیاط در کنارشان خوابیده بود بیدار کرد :

مصطفی! بلند شو، مثل اینکه آمدند؟

حاج آقا مصطفی چشم باز کرد و در جای خود نشست. پدر قهرمانش را دید که به سرعت لباس می پوشد، زمزمه ی گنگ و مبهمی از خارج به گوش می رسید. نتوانست باور کند که این مزدوران شاه هستند که هجوم
آورده اند. از جای برخاست و خود را به پشت بام رسانید. دید سراسر کوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلّح و کماندو است که برق اسلحه های گرم و سرد در دست آنان منظره ی وحشتناکی پدید آورده بود.

امام خمینی به پشت در آمده گوش فرا داد و یقین کرد که قشون شاه برای دستگیری ایشان یورش آورده است. لحظه ای مکث کرد تا ببیند چه می شود؟ ولی صدای ضجّه و ناله ی آن چند نفر که تحت شکنجه ی دژخیمان، سرسختانه مقاومت می کردند به گوششان خورد، صدای پیرمردی که از سپیده ی صبح تا پاسی از شب درهوای گرم خرداد پای سماور می نشست و خدمت می کرد، صدای آن رنجدیده ای که از بام تا شام چائی می داد و از مراجعین پذیرائی به عمل می آورد و صدای آن بی پناهی که زندگی خود را رها ساخته و به عشق و علاقه ی خمینی به سوی قم آمده با جان و دل کار می کند و هرگز احساس خستگی نمی نماید، سخت خمینی را آشفته و خشمناک ساخت به طوری که دیگر نتوانست تحمّل کند. آخر رادمردی که برای توده های رنج دیده جان بر کف نهاده و به پا خاسته است چگونه می تواند صدای ناله ی افرادی را که در پناه او هستند بشنود و تحمّل نماید؟

درب خانه به روی پاشنه چرخید و قامت آراسته و رشید و چهره ی درخشانی که نور خدائی از جبین آن موج می زد در آستانه ی در ظاهر شد و صدای رعدآسا و گیرای او در فضای کوچه طنین افکند :

«روح الله خمینی منم! چرا اینها را می زنید؟».

با طنین افکندن نام «خمینی» در فضای کوچه، لرزه سراپای دژخیمان شاه را فرا گرفت و خود را باختند و دست پاچه شدند. هرگز تصوّر نمی کردند که بدین گونه خمینی را در مقابل خود ببینند و با پرخاش رزمجویانه اش روبرو شوند. امام خمینی قدم به داخل کوچه نهاد و در حالی که عبا را زیر بغل گرفته بود از شدّت خشم مشت های گره خورده ی خود را تکام می داد و به سر دژخیمان مسلّح شاه مرتب فریاد می کشید :

«روح الله خمینی منم چرا این بیچاره ها را کتک می زنید؟ این چه رفتار وحشیانه است که با مردم می کنید؟ چرا به اصول انسانی پایبند نیستید؟ این چه وحشی گریها است که از شما سر می زند؟»

مزدوران شاه که یکّه خورده بودند در حالی که می کوشیدند بر اعصابشان مسلّط شوند با صدای لرزان و گرفته مرتّب پاسخ می دادند :

«همه ارادت داریم! همه مؤمنیم!! کسی را نمی زنیم!!!»

آدم دزدان رژیم با ترس و بیم و احتیاط، قائد بزرگ را محاصره کرده به ماشین فولکس واگن سیاه رنگی که دم درب خانه ایستاده بود سوار نمودند و چند نفر از درجه داران و صاحب منصبان نیز که متأسّفانه هنوز برای ما شناخته نشده اند سوار شدند و ماشین را با «هل» دادن تا سر خیابان آوردند.

آقای حاج سیّد مصطفی که از بالای بام ناظر جریان بود به شدّت تحت احساسات قرار گرفته خواست خود را از ارتفاع 5 متری به داخل کوچه افکند و تا آن جا که ممکن است از بردن امام خمینی ممانعت به عمل آورد! قائد بزرگ که از داخل ماشین متوجّه تصمیم خطرناک او شده بود با حرکت دست او را از این کار منع کرد و یکی از کماندوهای هفت تیرکش نیز کلت کشیده تهدید کرد که : تکان بخوری آتش می کنم!. حاج آقا مصطفی روی نهی و منع پدر از پائین پریدن منصرف شد ولی با تمام نیرو فریاد سر داد که :

«مردم خمینی را بردند . . .»

اهالی قم که در خواب شیرین فرو رفته بودند با فریاد تکان دهنده و باور نکردنی : «خمینی را گرفتند» از خواب پریدند، از جا جهیدند، شتابان از خانه بیرون دویدند تا قائد عظیم الشأن خویش را یاری بخشند و از دستگیری و بردنش جلوگیری به عمل آورند. لیکن دیگر دیر بود. آدم دزدان رژیم با سرعت سرسام آوری زعیم توده های رنج دیده را از قم بیرون برده بودند.

اضطراب، نگرانی و رعب و وحشت در چهره ی دژخیمانی که قائد بزرگ اسلام را به تهران می بردند به خوبی هویدا بود، دیوانه وار ماشین می راندند و وحشت زده به عقب و اطراف می نگریستند. وحشت و نگرانی آنان به حدّی بود که هر چه قائد بزرگ اصرار ورزید تا برای چند دقیقه ای ماشین را نگه دارند تا نماز صبح به جا آورد، نپذیرفتند.

قائد بزرگ در مقام دلداری آنان اظهار داشت : «این قدر وحشت زده و مضطرب نباشید، در وسط این بیابان کسی نیست که قصد تعرّض نسبت به شما را داشته باشد. چند دقیقه ای ماشین را برای ادای نماز متوقّف سازید شما نیز نماز بخوانید، شما ارتش کشور اسلامی هستید، از بودجۀ اسلام ارتزاق می کنید و واجب است که به احکام و فرامین اسلام پابند باشید». دژخیمانی که در ارتش شاهنشاهی تربیت شده و پرورش یافته اند چون کور دل تر از این بودند که این گونه سخنان آموزنده را درک کنند گستاخانه از پیشنهاد و اصرار قائد بزرگ مبنی بر نگهداشتن ماشین، جهت به جا آوردن نماز صبح سر باز زدند و سرانجام بر اثر فشار و اصرار بیش از حد ایشان حاضر شدند که برای چند لحظه ای ماشین را نگه دارند که فقط ایشان تیمّم نماید! و ایشان پس از تیمّم با خاک حاشیه ی جاده سوار ماشین گردید و نماز صبح را در ماشین که به سرعت در حرکت بود بجا آورد.

امام خمینی در باشگاه افسران و سلّول عشرت آباد

ساعت هنوز پنج صبح را اعلام نکرده بود که ماشین حامل قائد بزرگ به تهران رسید و یک سره به باشگاه افسران رفت. آن روز را ایشان آنجا گذراند در غروب روز خونین 15 خرداد مزدوران رژیم ایشان را با ماشین جیپی که پنجره هایش با پارچه ی سیاه رنگی پوشیده بود از باشگاه افسران خارج ساخته پس از پیمودن راه دراز و دور دست به پادگان قصر در سه راه زندان منتقل ساختند. امام خمینی حدود 19 روز تمام یعنی تا تاریخ 4 تیرماه 42 در این زندان به سر می برد آن گاه به پادگان عشرت آباد منتقل گردیده در یک سلّول که اصولاً هوای آزاد در آن جریان نداشت قرار گرفت.

البتّه از شاهی که افتخار جانشینی یزید و معاویه را دارد جز این نباید انتظار داشت که فرزند برومند حضرت امام علی و امام حسین (ع) را در یک سلّول تاریک زندانی کند.

اسائه ی ادب نسبت به ساحت مقدّس قائد بزرگ و توقیف و تبعید ایشان لکّه ی ننگی بر جبین سیاه دودمان پهلوی گذاشت که هیچ گاه زدوده نخواهد شد.

هم زمان با دستگیری قائد بزرگ، حضرت آیت الله آقای قمی از مشهد و آیت الله آقای محلّاتی از شیراز که نقش اساسی و عمده ای در پیشبرد نهضت اسلامی ایفا می کردند دستگیر گردیده به زندان تهران گسیل شدند.

 

سلطنت بر جمجمه ها

شاه خون آشام که در طول سلطنت ننگین خود هماره خواست انسانی و اسلامی ملّت ایران را با گلوله پاسخ دهد این بار نیز با تانک و توپ و مسلسل به سراغ مردم بی دفاعی که با تظاهرات مسالمت آمیز آزادی مرجع خویش را می خواستند آمد مگر پایه های سست و لرزان رژیم خود را روی جمجمه های توده های رنج دیده و محروم ایران تحکیم بخشد و اختناق و استبداد را در سراسر کشور گسترده تر سازد. هنوز تظاهر کنندگان بیش از 200 متر از صحن مطهّر فاصله نگرفته بودند که با یورش دژخیمان خون آشام شاه روبرو گشتند و رگبار مسلسل بر آنان باریدن گرفت. شیرزنان شهر قم که در صف مقدّم تظاهر کنندگان حرکت میکردند قبل از دیگران هدف گلوله واقع شدند. دژخیمان خون آشام می کوشیدند که با خونریزی و آدم کشی از حرکت توده ها جلوگیری کرده تظاهر کنندگان را به عقب نشینی و فرار وادار سازند. لیکن هر چه بیشتر خون می ریختند و آدم می کشتند قادر به جلوگیری از پیشرفت و حرکت توده ها نمی شدند. مردم از جان گذشته بدون اعتنا به رگبار گلوله و آتشی که بر سر و سینه ی آنان می بارید قهرمانانه به پیش می رفتند و دلیرانه از سینه خروش برمی آوردند و فریاد سر می دادند، فریادی که سالیان درازی در سینه خفه شده بود. غرّش مهیب تانک ها و صدای دلخراش مسلسلها نمی توانست از انعکاس آن فریادها جلوگیری کند. توده های خشمگین و به پا خاسته با سنگ، پاره آهن و چوب در مقابل تانک و مسلسل آدم کشان سرسختانه ایستادگی کردند و به دشمن ضربه وارد ساختند، یک کامیون نظامی که می کوشید میان جمعیّت تظاهر کنندگان رفته با چرخهای سنگین خود عدّه ای را به خاک و خون بکشد مورد حمله ی مردم دلیر و قهرمان قرار گرفت، جوان پرشوری با یک حمله ی برق آسا خود را به راننده ی کامیون که یک ستوان ارتش بود رسانده او را از پشت فرمان ماشین پائین کشید و با زدن آهن پاره ای بر فرق، او را به شدّت مجروح ساخت. دو نظامی دیگر که در کامیون پهلوی راننده نشسته بودند از ماشین پائین پریده پا به فرار گذاشتند تظاهر کنندگان کامیون را محاصره کرده با آتش زدن باک بنزین، آن را به آتش کشیدند.

آتش زدن کامیون، شور و حرارت تازه ای در تظاهر کنندگان دمید و شعله ی خشم آنان را شعله ورتر ساخت. مردم با حرکتی سریع به پیش تاختند و مزدوران خون خوار رژیم را عقب نشاندند، زد و خورد و کشمکش مردم با عمّال شاه هر لحظه شدیدتر و خونین تر می شد و دلاوریها، پایداریها و جان بازیهای فدائیان راه اسلام نمایان تر
می گردید، هر چه دژخیمان شاه بر وحشیگری و خونریزی می افزودند مردم با رشادت و شجات بیشتری به میدان آمده با حماسه آفرینی بر وحشت و اضطراب دشمن می افزودند.

رژیم شاه که می دید با تانک و توپ و مسلسل و خونریزی وحشیانه نمی تواند مردم غیور و مسلمان شهر قم را سرکوب سازد و از میدان نبرد بیرون کند هواپیماهای بمب افکن را روانه ی قم ساخت تا در صورت لزوم، شهر را بمباران کنند و دهها هزار مرد و زن و کودک را جهت حفظ تاج و تخت ننگین و کاخ خون پایه ی خویش با آتش بمب بسوزاند و خاکستر سازد!.

هواپیماهای نظامی با سرعت سرسام آوری وارد آسمان قم شد و با شکستن دیوار صوتی و مانورهای هوائی می کوشیدند اهالی شهر را مرعوب سازند ولی توده های از جان گذشته بی اعتنا به این یورشهای فاشیستی قهرمانانه مقاومت می کردند و آزادی بی قید و شرط مرجع عالیقدر خویش را می خواستند. مزدوران شاه که می دانستند با یک لحظه غفلت، کنترل شهر از دست خارج خواهد شد و مردم خشمگین، جنایتکاران را به سزای جنایاتشان خواهند رسانید، به قتل عام توده ها دست زدند، به خرد و کلان، پیر و جوان و زن و مرد رحم نمی کردند. فجیع ترین و دردناکترین کشتار شاهانه در چهارراه شاه قم (خیابان تهران) روی داد که عدّه ای از تظاهر کنندگان در محاصره ی دژخیمان شاه قرار گرفتند و راه هر گونه عمل و حرکتی از آنان سلب گردید. آدم کشان خون آشام بی رحمانه آنان را از چهار طرف به رگبار مسلسل بستند و همانند برگهای درخت بر زمین ریختند. عدّه ای از این آزادگان ناچار به کوچه ی بن بست نمازی پناه بردند مگر از شرّ سفّاکان شاه در امان بمانند لیکن جنایتکاران آنان را در آنجا نیز مورد حمله قرار داده به رگبار بستند.

شام غریبان 12 محرّم

مقاومت دلیرانه و قهرمانانه ی اهالی غیور و شرافتمند قم و حومه که از ساعت 7 صبح 15 خرداد آغاز گردیده بود با به جا گذاشتن صدها کشته و زخمی در حدود ساعت 5 بعدازظهر آن روز خونین درهم شکسته شد و شهر قم به صورت ماتمکده ای که با یورش دشمنی بیگانه ویران شده باشد درآمد و در سکوت و تاریکی مدهش و گنگ فرو رفت. شام غمبار 16 خرداد فرا رسید بسیاری از خانواده ها بی نان آور شده بودند و بسیاری از کودکان، یتیم و بی پدر گردیده گرسنه و محزون سر ببالین گذاشتند. لیکن مادران داغ دار، خواهران غم دیده، زنان بی سرپرست شده آن شب را نخوابیدند، خواب به چشمانشان راه نیافت، در حقیقت آن شب شام غریبانی بود. آخر مگر نه این بود که عاشورا تکرار شده بود، حسینِ این عاشورا را ربوده و یاران او را قتل عام کرده بودند؟ یزید تاج دار قرن و لشکریان خون ریز او سرمست و مغرور به باده نوشی و عیّاشی دست یازیده با قهقهه های چندش آور و نفرت انگیز، به ملّت ایران دهن کجی می کردند.3

خاطرات سیّد عبّاس زرباف

روز پانزده خرداد

روز پانزده خرداد، منزل یکی از دوستان در سرچشمه جلسه برقرار بود. جمعیّت را با یک شعار زنده و انقلابی آماده می کردیم که بیرون بیایند و به طرف بازار بروند. ناگهان دیدیم صدای تیراندازی بلند شد. از سر بازار کفّاشها خبر آوردند که طاهری افسر بلند قامت و سیاه چرده شهربانی مردم را درو می کند. به ما گفتند صلاح نیست که امروز به بازار بروید. ما هم یک دم ساده سر دادیم و سینه زنان به طرف بازار آمدیم. به آن جا که رسیدیم، هر چه در توان داشتیم، کمک کردیم. وضع عجیبی بود، یکی پایش تیر خورده بود، دیگری شکمش زخمی شده بود. بالاخره آن روز هر کاری از دستمان برمی آمد، انجام دادیم.

یکی از نوحه ها این بود :

نهضت کربلا شد در عالم به پا

تا که خون خدا ریختند اشقیا

بنیادشان بر باد شد

اندر این قیام

چون طرف شد یزید، با قرآن مجید

خون شاه شهید از آن قوم عنید

خون حسین را ریختند آن قوم بدنام

دانشگاه فیضیه

چون دشت ماریه

طلّاب دینیه

شد مجروح از جفا

افتاده جسم هر یکی شان از لب بام

پس از این ماجرا، بیرون آمدن دستجات عزاداری در سال بعد ممنوع شد. امّا در سال 1344 عزاداری در فضایی توأم با رعب و وحشت آزاد شد. دستجات تهران به صرف اینکه بنی فاطمه بیرون نمی آید، هیچ کدام به بازارها نیامدند. سال 1345 من و برادرم را به کلانتری بردند و تعهّد گرفتند که حتماً باید هیأتمان بیرون بیاید. ما هم التزام دادیم، ولی باز شعارهایمان علیه رژیم بود؛

این گفتۀ آن خسرو رشاد است

ان الحیاه عقیده و جهاد است

حسینم امامم          زعیم قیامم           ای اهل عالم

آمد به میدان زادۀ پیامبر          یک دست قرآن، نیزه دست دیگر

گفتا دین قیام است             تقیّه حرام است           ای اهل عالم

دستۀ دیگر می گفتند :

اسلام جز آزادگی نباشد

با عجز و ذلّت زندگی نباشد

یزید و خیانت

حسین و دیانت

وقتی هیأت بنی فاطمه بیرون می آمد، شاید هیجده دسته می شد. یک بار سرهنگی جلو مسجد امام خمینی فعلی گفت : «باز هم آدم هست تو این تهران که شما نیاورده باشید». این جمعیّت همین طوری زنجیروار، جلو بازار بیرون می آمدند. آن جا رسم بود که یک کرسی یا چهارپایه می گذاشتند و نوحه خوان دسته، بالای چهارپایه می رفت و نوحه می خواند. آن روز نوحه خوان آن جمعیّت، من بودم. وقتی بالای چهارپایه رفتم، نمی توانستم مردم را ساکت کنم. فریاد می زدم : «مردم! حاج سیّد روح الله خمینی، روح ملّت ایران است. صبر کنید، بگذارید من برایتان روضه بخوانم، مگر من حرفم غیر از حرف شماست. چرا به حرف من گوش نمی دهید» شاید پنج، شش بار به سر و صورتم زدم تا مردم ساکت شدند. سپس برای جمعیّت به نام حضرت اباالفضل روضه خواندم.

سالهای بعد هر چه این هیأت بیرون می آمد، مرحوم علی اکبر خوشدل نذر کرده بود که شعارهای این هیأت را بسازد.

زندان

پس از آن در ایّام عاشورا ما را می گرفتند و در زندان محبوس می کردند که در میان مردم نباشیم. یک بار که در زندان قزل قلعه بودم، برای بازجویی مرا صدا کردند. وقتی رفتم یک مأمور کُرد می خواست از من بازجویی کند. پرسید : «این شعارها و نوحه ها را چه کسی می سازد؟» در همین حال یکنفر دیگر که قامت بلندی داشت از در وارد شد. من خودم را برای شکنجه آماده کرده بودم. آن مأمور کُرد اشاره کرد، ولی این مرد نزد. وقتی آن مأمور کُرد بیرون رفت، مأمور تازه وارد به من گفت : «من یک دختر هفت ساله داشتم، همۀ دکترها جوابش کرده بودند. من این را به بازار آوردم، پای چهارپایۀ تو، آنجا من شفای دخترم را گرفتم». سپس افزود : «من مأمور شکنجه ام، امّا چطور تو را بزنم؟ تو را به مادرت زهرا هر چه سؤال می کند بگو!» وقتی آن مأمور کُرد مجدّداً وارد شد، این مرد به او گفت : «سؤالهایت را مطرح کن، این جواب می دهد». مأمور گفت : «این مرد آن قدر غرور دارد که من به او می گویم از چه کسی تقلید می کنی، می گوید از حضرت آیت الله خمینی؛ اقلّاً نمی گوید من از کسی تقلید می کنم که اوّل نامش «خ» است، تا من بنویسم آقای خوبی، یا آقای خوانساری».

در هر صورت بازجویی تمام شد. معمولاً پس از هر محرّم ما را پای میز محاکمه می کشاندند. یکی، دو سال هم ما در عاشورا به زیارت آقا امام حسین (ع) مشرّف شدیم. خدا شاهد است، آن جا هم مثل تهران عمل می کردیم. در بازار «اباالفضل (ع) کاسبها یک چهارپایه می گذاشتند و می گفتند : « تو را به این دو بزرگوار، بالای چهارپایه برو و برای ما بخوان». 4

 

نتیجه

فریاد امام در زمانی که سکوت همه جا را مسخّر کرده بود و جامعه رمقی در بدن نداشت، چون ناقوس عظیمی همه را بیدار کرد.

تأثیر فرهنگ عاشورا و نمودهای عینی آن در اندیشه و زندگی امام خمینی و نهضت او در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی فراوان تر و بارزتر از آن است که محتاج ذکر باشد تا جایی که ـ صرفنظر از اختلاف زمان و مکان ـ می توان سخن از وحدت دو نهضت و تطبیق کامل این دو بر یکدیگر گفت و هر دو حادثه را به یکسان تحلیل و ترسیم نمود.

دریافت کارکرد و ابعاد حضور فرهنگ عاشورا در تعالیم و عملکرد امام خمینی رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران و بازیافت نمادها و مصادیق تأثیرپذیری قیام خونین پانزده خرداد از قیام سرخ فام کربلای حسینی، عرصه ای به فراخنای غور و بررسی و تجزیه و تحلیل لحظه لحظه زندگی، مواضع و عملکرد امام خمینی (ره) و یکایک پدیده ها و جلوه های نهضت عظیم آن حضرت می طلبد، که نه مقدور این قلم است و نه میسور این مجال.

تأثیر نهضت عظیم اباعبدالله الحسین بر حرکتهای اصلاحگرانه، ظلم ستیزانه و عدالت جویانه تاریخ اسلام عموماً و بر نهضت تاریخ ساز امام خمینی در دوران معاصر، به ویژه، به مصداق کریمه «و نکتُبُ ماقدّموا و آثارَهم» تنها با قلم وحی و قدرت محدودیت ناپذیر الهی قابل اندازه گیری است و حاصل آن نیز مفهومی جز بی کرانگی و حدناپذیری را نمی نمایاند.

                            زهرا خلفی

                          عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول

پانوشت ها

 

1-     خاطرات 15 خرداد (دفتر چهارم)، صص 10 تا 13

2-     تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، جلد اوّل، صص 620 تا 622 ، 633 تا 634

3-     بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، صص 426 تا 431 و 467 تا 483

4-     خاطرات 15 خرداد (دفتر چهارم)، صص 85 تا 88

 

 

باسمه تعالی

نقش رهنمودهای امام خمینی در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد، شعارها و خاطرات

کلید واژه ها: محرّم- 15 خرداد - امام حسین امام خمینی عاشورا

چکیده

مرور بر فرازهایی از سخنان و پیامهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی «ره» در بیان تأثیر فرهنگ عاشورا و پیوند دو نهضت محرّم سال 61 هـ .ق در کربلا و 1383 هجری قمری در ایران، کوتاه ترین، گویاترین و مقرون به صواب ترین مسیری است که می توان برای تبیین این حقیقت در پیش گرفت و شاید تابلویی زیباتر و برجسته تر از جملات زیر نتواند به ترسیم این واقعیت ناب بنشیند.

تحلیل اعلامیّه تاریخی نشان می دهد که امام (ره) برای خنثی کردن خط تبلیغی و توطئۀ رژیم، مطالب اساسی را که گویندگان باید مورد بحث قرار دهند، در قالب جملات کوتاهی تعیین کردند.

این اعلامیّه چهار محور اصلی را شامل می شود :

1-     افشای ماهیّت رژیم اهداف و برنامه هایش همچنین مشابهت آن با دستگاه بنی امیّه.

2-     تبیین سلطۀ امریکا، همکاری ویژه با اسرائیل، نفوذ فرقۀ بهائیّت در امور مهمّ کشور و خطرات ناشی از آنها.

3-     تشویق مردم به حضور فعّال در صحنه های سیاسی و نهراسیدن از تهدیدات رژیم.

4-     حرام بودن سکوت در مقابل دستگاه جبّار و بدعتهای آن.

اگر چه امام به خوبی می دانستند که درگیری با رژیم عواقب بسیار بدی را دربر خواهد داشت، امّا ضرورت آگاهی و ایجاد انگیزه در آنها ایجاب می کرد تا با صراحت نظراتشان را بیان کنند

تأثیر نهضت عظیم اباعبدالله الحسین بر حرکتهای اصلاحگرانه، ظلم ستیزانه و عدالت جویانه تاریخ اسلام عموماً و بر نهضت تاریخ ساز امام خمینی در دوران معاصر، به ویژه، به مصداق کریمه «و نکتُبُ ماقدّموا و آثارَهم» تنها با قلم وحی و قدرت محدودیت ناپذیر الهی قابل اندازه گیری است و حاصل آن نیز مفهومی جز بی کرانگی و حدناپذیری را نمی نمایاند.

                            زهرا خلفی

                          عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

                                 واحد دزفول

منابع و مآخذ

 

1-     بررسی و تحلیلی از : نهضت امام خمینی، سیّد حمید روحانی، چاپ دوّم، آذرماه 1361

2-     تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، جلد اوّل، جواد منصوری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اوّل، 1377

3-     خاطرات 15 خرداد، (دفتر چهارم) بازار، علی باقری، دفتر ادبیّات انقلاب اسلامی، چاپ اوّل، 1375       


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مقالات ، نقش رهنمودهای امام خمینی (ره) در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد، ،
:: برچسب‌ها: سید حسن حجازی, زهراخلفی, رهنمودهای امام خمینی در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد,

نوشته شده توسط زهرا خلفی در شنبه 7 شهريور 1394


:: پنجمین کتاب منتشر شده از اینجانب:
:: زن در قرآن (انگلیسی)
:: بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: ویژگی های بارز شهید ثالث
:: زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
:: « انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
:: کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
:: مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
:: عدالت و ارزشهای انسانی در عصر جهانی شدن
:: همسر آزاري و خشونت خانواده
:: نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
:: پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
:: سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
:: رباعیات
:: نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)





به وبلاگ من خوش آمدید




:: ارديبهشت 1403;
:: تير 1402;
:: خرداد 1396;
:: مهر 1394;
:: شهريور 1394;

آبر برچسب ها

دانشگاه , زهرا خلفی , الگو , رفتار , پیامبر , قرآن , دشمن , شناسایی , سیره معصومین , اسلام , دشمنان ایران , رهبر , دانلود , دانلودکتاب , دانلودمقاله ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by zahrakhalafi